نویسنده: زینب مقتدایی

 

زیمل از ابتدای کار خود در پی به وجود آوردن گونه ای جدید از تحلیل و بررسی بود که بر دیدگاهی معین از واقعیت مبتنی باشد . اگر امکان جدا ساختن و به وجود آوردن چنین پایه انتزاعی فراهم می شد آنگاه جامعه شناسی از چنین نقطه نظری می توانست به تحلیل صورت جامعه پذیری بپردازد و چنین انتزاع خاصی از واقعیت اجتماعی در بر گیرنده جداسازی صورت جامعه پذیری از معنای آن و بررسی و تحلیل جامعه از فاصله ای مشخص و معین می شود و بدین ترتیب قادر خواهیم بود که معاشرت و عمل دوسویه را ، به عنوان مولفه های اساسی درون جامعه ، جامعه ای که حالتی محض داشته و چیزی بیش از این نیست ، تشخیص دهیم . بنیان گذار مکتب صوری در جامعه شناسی، جامعه را فرآیندی واقعی می دانست نه انتزاعی. جامعه شناسی صوری زیمل را مثل بخشهای دیگر تفکرش می توان چونان ترکیب اصیلی از نئوکانتیسم (تضاد صورت ها و محتواها) و ویتالیسم (کنش متقابل) دانست. در حقیقت تاکید زیمل بر تجرید از محتواهای عینی و تمرکز بر صورت های زندگی اجتماعی، باعث شده است که رهیافت جامعه شناختی او با عنوان جامعه شناسی صوری مشخص گردد. وی اعتقاد داشت که جامعه شناسی صورت هایی را مطالعه می کند که به وجود آوردن آن زمانی میسر می شود که افراد از طریق تعامل ، بریکدیگر تاثیر دوسویه داشته و اتحادهای اجتماعی را شکل میدهند . زیمل احساس می کرد می تواند شمار محدودی از صورت های کنش متقابل را متمایز کند که در انواع گوناگون زمینه های اجتماعی یافت می شوند. کسی که به چنین صورت های محدودی مجهز باشد می تواند انواع گوناگون زمینه های کنش متقابل را تحلیل کند و بازشناسد. در واقع زیمل به تناظر علم هندسه كه با انتزاع شكل و صور اشیاء مادی از محتوای تشكیل‌دهنده آن تعریف می‌شود، علم جامعه‌شناسی را مطالعه جامعه، به لحاظ صور جامعه‌پذیری تعریف كرد. تا آنجا كه خود، می‌گوید: «اگر ما می‌توانستیم كلیت شكل‌های ممكن مناسبات اجتماعی را در سلسله مراتب و گوناگونی‌شان نشان دهیم، می‌توانستیم دانش جامعه فی‌نفسه را تكمیل كنیم. جامعه شناسی صوری او صورت را از محتواهای گوناگون اجتماع بشری جدا می سازد. البته آنچه به عنوان صورت در جامعه شناسی صوری زیمل مطرح است مربوط به خرد‌ترین سطح روابط اجتماعی و صور توسعه یافته هستند و نهادهای اجتماعی و جامعه به عنوان یک صورت کلی مطرح نیستند ، او می کوشد نشان دهد که با آنکه منافع و منظورهایی که منجر به اجتماعات خاص انسانی می شوند گوناگونند، اما باز ممکن است که صورت های اجتماعی کنش متقابل که این منافع و منظورها در قالب آن‌ها تحقق می یابند، یکسان باشند. خاطرنشان می‌شود که مفهوم جامعه‌شناسی صوری او آشکارا پیش‌درآمد مفهوم امروزی مدل است. مدل، بازنمایی صورت آرمانی شده‌ای است که اجازه می‌دهد برخی وضعیت‌‌های واقعی را بهتر فهمید مشروط به اینکه از ساده‌سازی‌‌هایی که مدل وارد می‌کند آگاه باشیم . از نظر متدولوژی ، زیمل در بررسی مقولات اجتماعی، تقلیل گرا، جزیی نگر و علاقه مند به مطالعه روابط جامعه شناختی روزمره افراد است. وی کوشیده است با توجه به صورت کنش های اجتماعی متداول بین انسان ها به محتوا و چگونگی شکل گیری بروز چنین کنش هایی پی ببرد. جامعه شناسی زیمل را رویکردی دیالکتیکی راهبردی می کرد : جهان در چارچوب تعارض ها و تضادهای میان مقولات متضاد به بهترین شکل درک می شود. صورت های زندگی اجتماعی همواره بر هر فرد تأثیر می گذارند و به او هیئت خاص انسانی می بخشند در عین حال شخصیت انسانی را به بند می کشند و تباه می کنند . فقط از طریق صورت های نهادی است که انسان می تواند آزادی کسب کند در عین حال آزادی اش همواره از جانب همین صورت های نهادی مورد تهدید قرار می گیرد .
زیمل وجود عادات را نقطه شروع کار خود قرار می دهد . این عادات انعطاف پذیری آن را دارند که وارد صورت های گوناگون جامعه پذیری شوند و جامعه پذیری در معنای گسترده خود در برگیرنده هر معنایی که باشد بیانگر یک صورت است که خود را از طریق هزاران شیوه مختلف نشان می دهد و به دلیل تمایلات و علایق افراد این صورت ها به یک واحد تبدیل شده و تمایلات و علایق در این واحد شناخته می شود . معناداری این بازشناخت و فرق گذاری تحلیلی بین صورت و معنا تا حدی است که نشان می دهد معناهای مختلف را به وسیله یک صورت مشابه و در درون این صورت می توان نشان داد و برعکس یک معنا می تواند باعث ایجاد صورت های متفاوت جامعه پذیری بشود . زیمل اساساً شناخت کنش متقابل میان آدم ها را یکی از وظایف عمده جامعه شناسی می دانست. اما بدون نوعی ابزار مفهومی، بررسی انواع گوناگون کنش های متقابل در زندگی اجتماعی، امکان ناپذیر بود. از همین جاست که صورت های کنش متقابل و گونه های کنشگران متقابل پدید می آیند. زیمل جامعه را فرآیندی واقعی می دانست که باید بر تحلیل نظام مند صورت های اجتماعی متمرکز شود.جامعه شناسی باید بیش ترین تمرکز را بر بررسی صورت های کنش اجتماعی باشد. می توان صورت های مشابهی از روابط اجتماعی یافت که دورن مایه های متفاوتی دارند. بالعکس می توان صورت های کاملاً متفاوتی از روابط اجتماعی را یافت که تعقیب منافع مشابهی هستند.
از دید زیمل جهان واقعی از تعداد بی شماری رویداد، کنش، کنش متقابل و غیره تشکیل شده است. برای رهایی از سردرگمی باید صورت کنش های متقابل اجتماعی مورد توجه قرار گیرد نه محتوای آن ها. جامعه شناس باید برای کنش های متقابل اجتماعی صورت های محدودی تعیین کند به نحوی که بهتر قابل تحلیل باشند.
. در این رویکرد "محتواها" مجموعه ای از تمام انگیزه ها، منافع و مقاصد پدیده های موجود در افرادند که درک اولیه از صورت ها را تشکیل داده اند و افراد در کنش متقابل با دیگران از آن ها بهره می برند. پس «صورت های اجتماعی» بازتاب الگوها و روال های عام رفتارند که افراد در خلال کنش های متقابل اجتماعی شان از میان آن ها دست به انتخاب می زنند. به دیگر سخن به تعبیر زیمل صورت ها نشان دهنده روش سازمان دهی امکانات نامحدود زندگی هستند تا از ثبات ساختاری برخوردار شوند . در حقیقت منظور از" محتوا "در جامعه‌شناسی صوری زیمل، جنبه‌هایی از زندگی انسانی است كه افراد را به سمت معاشرت با دیگران می‌كشاند؛ نظیر سوائق، اهداف و نیّات كنش‌گران. در تجریدی ترین سطح فلسفی، «محتوا» مفهومی است که آن جنبه هایی از واقعیت را بیان می کند که تعیینی قائم به ذات دارند، ولی درعین حال هیچ ساخت قابل شناختی را به نمایش نمی گذارند." صورت‌ها" نیز، آن الگوهایی هستند، كه محتویات اجتماعی در قالب آنها نمود و بروز می‌یابند . از نظر زیمل صورت های اجتماعی قالب مادی یا نمود عینی محتواها هستند. به عبارت بهتر صورت های اجتماعی شکل عامی از کنش های اجتماعی اند که به هیچ روی یگانه نیستند. به عقیده وی صورت های اجتماعی یکسان این خاصیت را دارند که محتواهای متفاوت را شامل شوند. بنابراین پدیده یی انسانی چون رقابت که نوعی تعامل اجتماعی است می تواند در کلاس درس دانش آموزان دبیرستان برای کسب نمره بهتر و دستیابی به رتبه ممتاز درس جامعه شناسی یا مسابقات تسلیحاتی بین کشورها شکل گیرد. بر این اساس آنچه در اینجا مدنظر قرار می گیرد خود کنش رقابت است نه محتوای آن. به این نکته نیز باید اشاره کرد که زیمل صور اجتماعی را نه فقط از محتوای زندگی اجتماعی متمایزمی کرد بلکه آنها را از دیگر صور نیز جدا می ساخت . او در آثاری که خارج از حیطه جامعه شناسی خودنوشته است با صور شخصیتی وصور فرهنگی نظیر مذهب ،علم فلسفه ،وهنر سروکار دارد . بنابراین زیمل اولین عالم اجتماعی بود که نوعی تمایز منطقی میان سطوح تحلیل روانشناختی،اجتماعی وفرهنگی قائل شد .
شایسته است در اینجا به یکی دیگر از خصوصیات رویکرد جامعه شناختی زیمل اشاره کنیم وآن چیزی است که لوین آن را اصل دوگرایی (دوآلیسم) می نامد : فرض زیمل در این باره که صورت بندیهای اجتماعی را می توان از نو به آشکار شده ترین نحو، به صورت تجسم های خود به خودی مقوله های متضاد ارائه کرد. دراینجا باید اشاره کرد که این امر یک عقیده هگلی – مارکسی صرف نیست که تناقض ، نیروی پیش برندۀ دگرگونی تاریخ را در خود دارد ، نظر گاهی که در مفهوم زیملی به حالت فشار زمانی بین صور بنیاد گرفته ونیازهای حیاتی ارتقاء یافته است بلکه حتی به طور بنیادی تر این عقیده است که شرط لازم برای ادامه هرجنبه ازحیات ازهمزیستی عناصر متضاد نشأت می گیرد. پس خصوصیت دوگرایانه صوراجتماعی ویژگی اساسی وضعیت بشری است، چیزی که قابل تعالی نیست و هم از دوسودایی بودن ترتیبات غریزی انسان و هم از نیازهای اجتماعی نشأت می گیرد . براساس این نیاز ،جامعه به نسبت هایی ازعدم تناسب در هماهنگی گرایش ها نیاز دارد تا یک شکل معینی را به دست آورد.
در نگاه زیمل صورت های جامعه زیستی ترکیب شکننده یی از گرایش های متضاد است. روابط جامعه شناختی اساساً ترکیبی از دوگانگی اند؛ فرآیندهای اتحاد، هماهنگی و همکاری به منزله نیروهای جامعه پذیری هستند که باید در معرض جدایی، رقابت و انزجار قرار گیرند تا پیکربندی واقعی جامعه شکل بگیرد؛ صورت های بزرگ سازمان که جامعه را می سازند یا به نظر می رسند می سازند باید دائماً از سوی نیروهای فردگرایانه و بی نظم متحمل آشفتگی، ناپایداری و فرسایش شوند تا با عقب نشینی و با ایستادگی، نیروی حیاتی لازم برای واکنش و رشد را کسب کنند... برای بازسازی سیستماتیک جامعه شناسی صورت های اجتماعی زیمل (به عنوان مثال جامعه شناسی مد، تعارض، تبعیت، تقسیم کار و...) لازم است فهرستی از روابط قطبی شده (تمایز - تقلید، تعارض - یگانگی، مقاومت - تبعیت، افتراق- توسعه، فاصله گرفتن- نزدیک شدن...) تهیه کرد و نشان داد جستارهای جامعه شناسی صوری زیمل کاربرد ترکیبی اصل دوگانگی است.
«صورت ها»اصول ترکیب کننده ای هستند که فاعلان انسانی باانتخاب عناصری از میان توده بی شکل تجربه وتبدیل آن ها به واحدهای معنی دار، فراهم می آورند. از آنجا که تجربه را می توان در قالب جهان ها ویا «دنیاهای»گوناگون صورت ها سازمان داد،آنچه در زمینه ای «محتوا» شمرده می شود در جای دیگر ممکن است «صورت» باشد. هرگاه این تمایز را به جهان همبستگی و ارتباط بشری گسترش دهیم، محتوا به آن سائقه ها، هدف ها واندیشه هایی اشاره خواهد داشت که به شیوه های مختلف ارتباط میان افراد را باعث می شود.
مشخصه دوم تمایز میان صور و محتواهای حیات اجتماعی ارتباط با آن یک دعوی هستی شناختی پذیرفتنی در مورد ماهیت «جامعه» است. زیمل هم با نظریه کل نگرانه که بر اساس آن جامعه یک موجودیت فراسازه واره یی (سوپر ارگانیک)، دارای هستی یا خواص اخلاقی مستقل است، هم با نظریه ذره گرایانه که فقط به واقعیت فرد قائل است و وجود هرگونه قواعد فراتر از سطح فرد را رد می کند مخالف است. به جای این دو وی چنین عنوان می کند که «جامعه» از بر هم کنش های (تعامل های) الگو داری که افراد به هنگام پیوند با یکدیگر، به منظور دستیابی به هدف های گوناگون می آفرینند، تشکیل شده است. این عقیده او را بدانجا می کشاند که صور اجتماعی را هم محصول فعالیت خلاقه بشر و هم منابعی بنیاد گرفته از ارضا و یا محرومیت ناشی از کنش های انسانی بداند.
همچنین این عقیده چشم اندازی حی وحاضر برای پویایی شناسی دگرگونی های اجتماعی به دست می دهد که بنابه آن می توان گفت که دگرگونی وقتی به وقوع می پیوندد که صور جاری دیگر قادر به ارضای هدف هایی که برای آن شکل گرفته اند نباشند.
جامعه شناس صوری زیمل تلاشی آشکار است برای " صورت بندی هندسه روابط اجتماعی". دو ضریب هندسی که بیشتر مورد توجه زیمل بودند عبارتند از" فاصله اجتماعی" (برای مثال درخصوص دوگونه غریبه) و" تعداد اعضای گروه" (برای مثال درخصوص گروه دو نفره و گروه سه نفره.) - " اعداد"؛« بهترین استفاده‌ای كه زیمل از مقوله ریاضی و اعداد در جامعه‌شناسی صوری‌اش نموده، مفهوم دوتایی و سه‌تایی اوست. به زعم وی با ورود عنصر سوم به یك گروه دو نفره، فراگردهای گوناگونی امكان‌پذیر می‌شود، كه پیش از این نمی‌توانست اتفاق بیفتد. عنصر سوم می‌تواند نقش میانی و داور را ایفا كند و از بروز تنش‌ها بكاهد؛ یا به عنوان شخصی ذی‌نفع عمل کرده و از اختلاف دو عضو دیگر به نفع خویشتن بهره‌برداری كند و نیز می‌تواند نقش "تفرقه بینداز و حكومت كن" را ایفا نماید. یك گروه سه نفره، مسیرهای تازه‌ای به روی كنش‌های اجتماعی می‌گشاید. ضمن آنكه فرصت‌هایی را نیز محدود می‌كند.» ، زیمل از بحث اعداد خود در جامعه‌شناسی صوری، به این نتیجه می‌رسد، كه هرچه تعداد افراد بیشتر شود، نهایتاً بی‌اعتمادی بیشتر می‌شود.
آنچه ارزش هر چیز را تعیین می کند فاصله اش از فرد است. از نظر زیمل چیزی که خیلی به فرد نزدیک باشد و دستیابی به آن خیلی آسان باشد یا چیزی که خیلی از افراد دور باشد و دستیابی به آن خیلی دشوار باشد ارزشمند تلقی نمی شود و ارزشمندترین چیزها آنهایی هستند که دستیابی به آنها با تلاش فراوان میسر باشد. " فاصله"؛ در اندیشه زیمل، بُعد یا قرابت فاصله، عامل مؤثری در شكل‌گیری روابط اجتماعی است. توجه زیمل، روی فاصله بین عاملان و تغییراتی است كه برحسب آن‌كه مشاركت‌كنندگان از هم جدا باشند یا نزدیك، رخ می‌دهد. وی معتقد است، روابط مبتنی بر قرابت شدیدترند تا روابط مبتنی بر بعد یا فاصله دور. تنها دو شكل از روابط هستند كه فاصله روی آنها تأثیر ندارد؛ اولی روابطی كاملا غیرشخصی؛ مثل معاملات اقتصادی. دیگری روابطی كه متضمن شدت احساسات و عواطف است؛ مثل احساسات عمیق مذهبی یا روابط مبتنی بر عشق.مهم ترین صورت رابطه در کل جهان اجتماعی هم رابطه بین راهبر و رهروانش و میان فرادست و فرودستانش در اندیشه زیمل است و او به بررسی مناسبات فعال و پویای فرادست و فرودست می پردازد. از دیدگاه زیمل جامعه پذیری «شکل نمایش جامعه زیستی» است که عبارت از معاشرت با دیگران است. نخست برای خود معاشرت و دوم به سبب دلپذیر بودن کنش متقابل با دیگران که این کنش همواره از انگیزه هایی معین نشأت می گیرد یا برای دستیابی به اهدافی مشخص انجام می شود. این کنش ممکن است مبتنی بر الزامات، اطلاعات افراد، خواسته ها و تمنیات، خلاقیت و سایر عواملی باشد که بخشی از زندگی هستند و کنش متقابل بین افراد در گروه های بزرگ، آنها را به سمت تشکیل یک «جامعه» سوق می دهد و به این ترتیب است که «جامعه» صورتی واقعی به خود می گیرد مساله دیگری که می توان بدان اشاره کرد رابطه صورت و ساختار است. در حالیکه " صورت" از تجرید محتواهای اجتماعی نمود یافته حاصل می شود، " ساختار" از رابطه نسبتاٌ پایدار میان اجزای جامعه انتزاع می گردد. به عقیده هیبرل مفهوم شکل برای زیمل همان معنا را متبادر به ذهن می کند که مفهوم ساخت برای ساخت گرایان.
در ساختارگرایی، منظور از ساختار یا روابط پایدار میان نهادهای اجتماعی است که بیان گر ساختار کلانی است که کلیت روابط اجتماعی بر اساس آن تنظیم شده اند(نظیر نظام های اجتماعی پارسنز یا آلتوسر) و یا به ساختارهای ذهن بشر اشاره می شود که نهادهای اجتماعی بر اساس این ساختارهای ذهنی که در تمامی انسانها مشترک هستند شکل می یابند. لیکن در صورت گرایی به انواع نمودهای روابط، فرآیندها یا نقش های اجتماعی توجه می شود که قابل مشاهده در تک تک روابط هستند. نظام های اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی را نمی توان مستقیما مشاهده کرد، بلکه تنها قابل انتزاع از روابط میان اجزاء اجتماعی هستند؛ ولی رقابت، تضاد و نقش- موقعیت ولگرد یا غریبه را می توان در اشخاص و روابط روزمره دید و صرفا بایستی این ویژگیهای مشترک را از مشاهدات روزمره تفکیک نمود. به علاوه در حالیکه ساختارگرایی به جامعه شناسی کلان تعلق دارد، صورت گرایی متعلق به جامعه شناسی خرد می باشد. جامعه شناسی صوری زیمل، با وجود تغییر واژگان آن تداوم یافته است و شاید بتوان نمودارترین این تداوم را در مکتب تعامل نمادین و به ویژه در کار اروین گافمن دید. «متصدی پمپ بنزین» که عنوان رساله کارشناسی ارشد گافمن را تشکیل می دهد و حتی نظریه دراماتورژیک او، همگی نمونه هایی از انتزاع صور اجتماعی از محتواهای متکثر آن می باشند. در این نظریه ما شاهد آن هستیم که موقعیت های اجتماعی جلوی صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه تعیین کننده شیوه های متمایزی از رفتار در افراد با نیت‌ها و مقاصد متفاوت هستند. از این رو می بینیم که فهم عمیق مکاتب نوین جامعه شناسی در گرو ریشه یابی آن در آثار جامعه شناسان کلاسیک و فهم صحیح آن می باشد. فهرست قابل توجهی از صور گوناگون و متنوع اجتماعی که او در مقالات خود بدان ها پرداخته است وجود دارد؛ نظیر: غریبه، ولخرج، خسیس، رابطه فرمان دهی و فرمان بری، تضاد و رقابت.
لوین این صور را به 4 دسته کلی تقسیم می کند:
1- روابط یا فرآیندهای تعامل، مانند رابطه فرمانبری و فرماندهی و یا فرایند تضاد
2- نقش- موقعیت ها، مانند غریبه، ولخرج، خسیس و فقیر
3- جمعیت ها، نظیر اجتماع سری
4- الگوهای توسعه ای، همچون انکشاف گروهی و توسعه فردیت.
ترنر تقسیم بندی عام تری ارائه می دهد که شامل فرآیندهای اجتماعی عام (نظیر تضاد و مبادله) و روابط نقش ساخت یافته (مانند غریبه) است از سوی دیگر کرایب به طور کلی صورت را به چهار طبقه کلی تقسیم نموده است؛ خرد‌ترین سطح انتزاعی به شکل‌هایی می انجامد که مربوط به روابط اجتماعی افراد با یکدیگر است و کلان ترین سطح انتزاع، جامعه به عنوان یک شکل کلی است. از نظر زیمل یکی از مهم ترین صورت های رابطه در کل جهان اجتماعی رابطه میان راهبر فرادست و راهروانش و فرودستانش است .
فرادست و فرودست رابطه ای متقابل دارند . به گفته ریتزر حتی در مستبدانه ترین صورت تسلط فرودستان از حداقل آزادی فردی برخوردارند . رابطه فرد فرادست – فرودست ممکن نیست مگر با مشارکت نسبتا فعال فرد فرودست .
جامعه شناسی صوری زیمل، با وجود تغییر واژگان آن تداوم یافته است و شاید بتوان نمودارترین این تداوم را در مکتب تعامل نمادین و به ویژه در کار اروین گافمن دید. «متصدی پمپ بنزین» که عنوان رساله کارشناسی ارشد گافمن را تشکیل می دهد و حتی نظریه دراماتورژیک او، همگی نمونه هایی از انتزاع صور اجتماعی از محتواهای متکثر آن می باشند. در این نظریه ما شاهد آن هستیم که موقعیت های اجتماعی جلوی صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه تعیین کننده شیوه های متمایزی از رفتار در افراد با نیت‌ها و مقاصد متفاوت هستند. از این رو می بینیم که فهم عمیق مکاتب نوین جامعه شناسی در گرو ریشه یابی آن در آثار جامعه شناسان کلاسیک و فهم صحیح آن می باشد.
منابع مقاله :
- كوزر، لیوئیس(1383)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، چاپ یازدهم.
- ریترز، جورج (1384)، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، چاپ دهم.
- ریتزر، جورج (1373)، نظریه های جامعه شناسی، ترجمه احمد رضا غروی زاد، تهران، ماجد.
- واندنبرگ، فردریك (1386)، جامعه شناسی جورج زیمل، ترجمه عبدالحسین نیك گهر، تهران، توتیا.
- بودن، ریمون (1384)، مطالعاتی در آثار جامعه شناسان کلاسیک2 و1، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر مرکز.
- زیمل، جورج (1386)، مقالاتی درباره تفسیر در علم اجتماعی، ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران، شركت سهامی انتشار.
- کرایب، یان (1382) ، نظریه اجتماعی کلاسیک، ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران، نشر آگه.
- لوین، دونالد ان(1381)، آینده بنیانگذاران جامعه شناسی، ترجمه غلامعباس توسلی، تهران، نشر قومس.
- فریزبی، دیوید (1386)، جورج زیمل، ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران، ققنوس.
- دیلینی، تیم (1388)، نظریه های كلاسیك جامعه شناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران، نشر نی، چاپ دوم.
- استونز، راب (1383)، متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، نشر مرکز.
- ترند، جاناتان اچ(1371)، پیدایش نظریه جامعه‌شناسی، ترجمه عبدالعلی لهسایی‌زاده، شیراز، نشرفرهنگ.
- ادیبی سده، مهدی و رشیدی، محمود (1389)، زیمل (پرسه زنی خوشه چین)، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد شوشتر، سال چهارم، شماره نهم، تابستان 1389.
- ابوالحسن تنهایی،حسین (1377) ،درآمدی بر مکاتب و نظریه های جامعه شناسی، گناباد، نشر مرندیز.